بنده کاندیدا ولی ، اکنون پشیمان گشته ام
از چنین کار خطا ، سر در گریبان گشته ام
.
چونکه کاندیدا به شهرستان شده خیلی زیاد
انصراف خود نوشتم ، در بر اهل رشاد
.
از نماینده شدن فعلا دهم من انصراف
با زبان الکنم ، پنهان دهم من انصراف
.
بنده نتوانم که شهرستان خود استان کنم
صنعتش را مثل چین و ژاپن و آلمان کنم
.
من نخواهم مثل بعضی ها کشم ریل قطار
تا شوم معروف ، مثل رستم و اسفندیار
.
من نخواهم که زنم نزدیک کوهی چاه نفت
چونکه چاه نفت ، باشد همدم دلخواه نفت
.
کوچری را کی توان بنده کنم گردشگری؟
گر کنم گردشگری ، آنجا شود رامشگری
.
گر فرودگاه و هواپیما نمایم برقرار
می خورد بال هواپیما به ناگه بر "منار"
.
بعد از آن شرمنده میراث فرهنگی شوم
همچو شیر سنگی اش یک شیر دل سنگی شوم
.
گر که از ریشه درآرم کوهها را بی امان
لاجرم خندد به ریش بنده پیچ وانشان
.
گشته پیچ وانشان یک معضلی اندوهبار
بس تصادف می شود در صبح و در لیل و نهار
.
راه موته دو بانده کردنش سی ساله شد
بسکه کشته آدم و آهو و هم گوساله شد
.
کی توانم شهر خود سازم چو شهر اصفهان؟
اصفهان یاران کجا و وشهر من گلپایگان؟
.
ورزش شهرم کجا گردد رقیب آرسنال؟
گر که نتوانم چو بعضی ، می روم زیر سئوال
.
ابرها را کی توان بنده نمایم بارور؟
خورده ام در کودکی جانا مگر که مغزخر؟
.
سهم آب جمله دهقانان گرفتن مشکل است
پای من لنگ است و مانند خری اندر گل است
.
بانک خون آوردنش هم مشکلی دیگر بود
کار بنده نیست ، کار عاقلی دیگر بود
.
"طالبا" اشعار تو در هفته نامه خواندنیست
شعر طنزت توی سایت و قلب یاران ماندنیست
***********************************************
طالب گلپایگانی کاندید می شود!!- طنز
گر نماینده شوم، این شهر را استان کنم
صنعتش را مثل ژاپن بنده در ایران کنم
.
چاه نفتی می زنم ، نزدیک کوه "حاج قارا"
با فروش نفت خام،این شهر ، آبادان کنم
.
"کوچری"را با هواداران کنم گردشگری
با چنین طرحی لب اطرافیان خندان کنم
.
در درون "سد" بریزم بچه ماهی های ریز
تاکه "تیروئید " را با خوردنش درمان کنم
.
می کشم ریل قطار و یک فرودگاهی عظیم
نام خود با طرح خود همواره جاویدان کنم
.
کوه ها را می کنم ، مانند کوه بیستون
تا که چون "فرهاد"، شهرت هرکجا عنوان کنم
.
جای هر کوهی بکارم پرتقال و سیب و موز
از لحاظ میوه اینجا را چنان گیلان کنم
.
چاربانده می نمایم راه موته - خمین
قول صد در صد دهم، دلهایتان شادان کنم
.
همچو شهر اصفهان ، شهرم کنم گردشگری
تا که گردشگر در این شهر کهن مهمان کنم
.
ورزش شهرم جهانی می نمایم با سه سوت
تا جهان ورزشی را با هدف حیران کنم
.
تیم فوتبالی بسازم تک رقیب " آرسنال"
هر لب بی خنده را چون پسته ی خندان کنم
.
ابرها را آورم در آسمان شهر خود
تا که تولید، ای عزیزان ، برف و هم باران کنم
.
خواب راحت را کنم بر هر دو چشمانم حرام
تا که این گلپایگان را همچنان " کرمان " کنم
.
بانک خون می آورم در شهر خود گلپایگان
تا که با اهداء خون ، بیمار را درمان کنم
.
بنده با شورای شهرستان بسازم شهر خود
شهر را با همت شورا، چو رفسنجان کنم
.
هر که دارد مشکل شخصی و کار دولتی
مشکلاتش را در آن حد توان آسان کنم
.
هر جوانی که ندارد کارو ، دارد اعتیاد
سالم و کارآفرین، اجماع معتادان کنم
.
آنچه را گفته ، شبی در خواب دیده ،"طالبی"!
من کجا شرکت توان در مجلس ایران کنم؟
.
کار من اشعار اهل البیت و گاهی شعر طنز
گاه گریان چشم خود ، گاهی لبی خندان کنم
گرچه نیامده رفتی زین جدال ولی شایسته کردی بااین ثواب
گفته ای خواب شیرین دیده ای خواب و بیداری زدی بربیخ خال