گر نماینده شوم، این شهر را استان کنم
صنعتش را مثل ژاپن بنده در ایران کنم
.
چاه نفتی می زنم ، نزدیک کوه "حاج قارا"
با فروش نفت خام،این شهر ، آبادان کنم
.
"کوچری"را با هواداران کنم گردشگری
با چنین طرحی لب اطرافیان خندان کنم
.
در درون "سد" بریزم بچه ماهی های ریز
تاکه "تیروئید " را با خوردنش درمان کنم
.
می کشم ریل قطار و یک فرودگاهی عظیم
نام خود با طرح خود همواره جاویدان کنم
.
کوه ها را می کنم ، مانند کوه بیستون
تا که چون "فرهاد"، شهرت هرکجا عنوان کنم
.
جای هر کوهی بکارم پرتقال و سیب و موز
از لحاظ میوه اینجا را چنان گیلان کنم
.
چاربانده می نمایم راه موته - خمین
قول صد در صد دهم، دلهایتان شادان کنم
.
همچو شهر اصفهان ، شهرم کنم گردشگری
تا که گردشگر در این شهر کهن مهمان کنم
.
ورزش شهرم جهانی می نمایم با سه سوت
تا جهان ورزشی را با هدف حیران کنم
.
تیم فوتبالی بسازم تک رقیب " آرسنال"
هر لب بی خنده را چون پسته ی خندان کنم
.
ابرها را آورم در آسمان شهر خود
تا که تولید، ای عزیزان ، برف و هم باران کنم
.
خواب راحت را کنم بر هر دو چشمانم حرام
تا که این گلپایگان را همچنان " کرمان " کنم
.
بانک خون می آورم در شهر خود گلپایگان
تا که با اهداء خون ، بیمار را درمان کنم
.
بنده با شورای شهرستان بسازم شهر خود
شهر را با همت شورا، چو رفسنجان کنم
.
هر که دارد مشکل شخصی و کار دولتی
مشکلاتش را در آن حد توان آسان کنم
.
هر جوانی که ندارد کارو ، دارد اعتیاد
سالم و کارآفرین، اجماع معتادان کنم
.
آنچه را گفته ، شبی در خواب دیده ،"طالبی"!
من کجا شرکت توان در مجلس ایران کنم؟
.
کار من اشعار اهل البیت و گاهی شعر طنز
گاه گریان چشم خود ، گاهی لبی خندان کنم
خدا قوت .
ایزد متعال شما و امثال شما را برای شهرمان حفظ کند .